سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شکاف یا گسست بین نسلی

شکاف یا گسست بین نسل ها
در روزگاران قدیم سال ها وبلکه قرن ها می گذشت و شباهت نسل هایی که درپی هم می آمدند - چند صباحی در صحنه حیات بشری ایفای نقش کرده ، صحنه را به فرزندان خود به عنوان وارث و نسل آینده می سپردند- آنقدر زیاد بود که برای یافتن افکار، عقاید و رفتار متفاوت بین آن ها، ذره بین در دست ،دقتی تام و تمام لازم بود.

آری فرزندان نسل اندر نسل همان شغل پدران خود را با همان ابزار و تکنولوژی ادامه می دادند، نجارزاده لاجرم نجار می شد،چوپان زاده جز پذیرش شغل پدری چاره ای نداشت، خان زاده خان بود و برای رعیت زاده امکان گذر از طبقه رعیتی به اربابی قریب به محال بود.البته آنچه می گوییم رویه غالب در جامعه بود وگرنه هراز چند گاهی استثناهایی یافت می شد واین استثناها به عنوان پدیده هایی نادردر تاریخ زبانزد مورخان و روشنفکران و شعرا قرار می گرفت.
پسران وزیر ناقص عقل به گدایی به روستا رفتند           روستازادگان دانشمند به وزیری نزد پادشاه رفتند
با گذر ایام و سپری شدن سال ها و در پی هم آمدن نسل ها در قرن ها وحادث شدن پیشرفت های شگرف علوم بشری،انقلاب های علمی و اطلاعاتی همچون رنسانس رخ نمود و این رشد شتابان در علم و تبادل اطلاعات و فن آوری بقدری سرعت گرفت که بر عکس روال قدیم شباهت های بین نسل ها یعنی بین فرزندان و والدینشان فزونی یافت و کم کم تفاوت های فاحش بین آنها به عنوان یک مسأله حاد اجتماعی برای نسل حاضر مطرح گردید  و اصطلاح گسست بین نسل ها بر سر زبان های اندیشمندان علوم انسانی و جامعه شناسان افتاد و برای یافتن راه حل آن و چاره کار ،کتاب ها نوشتند ، مقالات نگاشتند،سمیناهار ها (ببخشید سمینارها) وهمایش ها برگزار کرده و می کنند.
در حال حاضر اگر  جوانی یافت شود که افکار،عقاید و رفتارش همانند والدینش باشد و شغل آنها را هم ادامه دهد- مخصوصا اگر شغل والدین از شغل های پایین در رتبه بندی متعارف اجتماعی باشد- از طرف جامعه یعنی دوستان، همکلاسی ها و اطرافیان طرد شده و در انزوای اجتماعی قرار می گیرد.
امروزه  جهش علمی،اطلاعاتی و تخصصی بین دونسل و تحرک شغلی و موقعیتی در جامعه آنقدر فزونی یافته که می توان بوفور در بین اقوام ، دوستان و آشنایان این پدیده را مشاهده کرد.این پدیده اجتماعی در جامعه به عنوان تفاوت بین نسلی عمیق و گسترده در عصر حاضر نه تنها مذموم و ناپسند محسوب نمی شود بلکه باعث فخر و مباهات نسل حاضر بوده و والدین در نشست های خانوادگی وگپ وگفت های دوستانه با آب و تاب زیاد از آن یاد کرده و رضایتمندی خود را اظهار می نمایند.

آری پدران و مادران از اینکه فرزندانشان با پشت پا زدن به سنت های خانوادگی در مسیر رشد و پیشرفت علمی و فن آوری می تازند نه تنها نگران نیستند بلکه حاضرند هزینه های گزافی را متحمل شوند و دوری آنهارا با تمام خطرات احتمالی بپذیرند تا فرزندانشان در آینده از نظر علمی، شغلی و موقعیت اجتماعی در جایگاهی بالاتر و متفاوت تر از خودشان قرار گیرند.هیچ پدر و مادری را نمی توان یافت که از این نظر نگرانی داشته باشد.
بنابراین از این نظر تفاوت و شکاف بین نسلی درجامعه نه تنها مذموم نیست که بسیار ممدوح و ستودنی است و دولت ها هم برای تحقق آن ،هزینه های گسترش دانشگاه ها درداخل و اعزام دانشجویان و نخبگان به خارج را متحمل می شوند و اصلا هم از ایجاد شکاف بین نسلی از این حوزه ها نگرانی ندارند.
پس آنچه باعث دل نگرانی و دغدغه خاطر والدین، علمای دین ،مسؤولان ،روشنفکران،جامعه شناسان و برنامه ریزان فرهنگی اجتماعی و سیاسی  شده ومی شود اموری غیر از این ها است. براستی آن امور چیست و چرا حساسیت برانگیز است؟!
چرا جامعه در این موارد موضعگیری متفاوت دارد؟ در بخشی از امور اصلا نگرانی ندارد و بلکه مشوق آن است ودر برخی موارد آنقدر نگرانی هست که از خوف آینده و عمیق تر شدن تفاوت ها هنوز گسست و شکاف بین نسلی بوجود نیامده، آژیر خطر را به صدا در آورده و از زمین و زمان کمک می خواهد؟!
آری آنچه نگرانی دارد مشاهده تفاوت در افکار ، اندیشه ها ، گرایش های فکری و اعتقادات دینی فرزندان به عنوان نسل آینده در مقایسه با نسل حاضر و والدین آنهاست .چرا این نگرانی وجود دارد ؟ آیا این دل نگرانی ها بجاست یا اینکه حساسیت ها بی مورد است!  
واقعیت این است که به قول جامعه شناسان پدیده های اجتماعی چند عاملی هستند یعنی هر گز یک عامل به تنهایی نمی تواند بوجود آورنده یک پدیده اجتماعی باشد بلکه همیشه برای حادث شدن یک پدیده اجتماعی تعدادی از عوامل گرد هم آمده ، دست بدست هم داده ، مشترکا آن را پدید می آورند.در هر پدیده اجتماعی هم ،هر کدام به عنوان یک عامل در ایجاد پدیده های پیرامونی نقش دارند . از طرفی همانگونه که اعضا و جوارح انسان بصورت سازه ای یک پارچه در هم تنیده است،کار بسیار دشواری است که انسان را در معرض پدیده های قوی ومتفاوت قرار داد و از او انتظار داشت که تنها در حوزه های مدنظر ما دچار تغییر و تحول شود و دیگر حوزه های او بکر و دست نخورده باقی بماند.
 به عبارتی همزمان و هماهنگ با تغییر در میزان آگاهی ها و سطح علمی افراد، نگرش های او نیز دچار تحول می شود و اگر منابع دینی ، اجتماعی و فرهنگی جامعه ای که با سرعت زیاد درحال ترقی و توسعه است آنقدر غنی نباشد که نسل جدید را اغنا کند ،گسست بین نسل ها اجتناب ناپذیر خواهد بود.


چکار باید کرد؟!

دو رویکرد می توان داشت و بر همین اساس هم دو  نوع برنامه ریزی و سیاست گذاری مورد انتظار است. نخست اینکه در برابرهر گونه تغییر موضع گیری حذفی داشت و با آن برخورد کرد و از پیمودن نردبان ترقی فرزندان جلو گیری کرد که این کارنه شدنی است و نه چنین موضع گیری ها منطقی و عقلانی است . بلکه در خوشبینانه ترین حالت پاک کردن صورت مسأله است و نه درمان آن.

رویکرد دیگر پذیرش واقیعت ها و اجتناب از برخورد ها،سیاست گذاری ها و برنامه ریزی ها وتدوین قوانین و مقررات مقطعی و منفعلانه است بلکه مطالعات عمیق و دقیق علمی و همه جانبه نگری با در نظر گرفتن همه ابعاد پدیده های اجتماعی و نگاه پیش بینانه داشتن است .نمونه ای از این برخورد های منفعلانه  ممنوع کردن استفاده از ویدءو در ابتدای ورود این تکنولوژی بود و در حال حاضر هم چنین برخورد هایی با برخی نوآوری ها می شود که نشان دهنده برخورد منفعلانه مسؤولان نسبت به هر نوع تغییر در سبک زندگی و ابزار و وسایل آن است .
درحال حاضر عبارت یا مفهومی بسیار کاربرد پیدا کرده که تا حدودی می تواند راه حلی عقلانی را پیش روی جامعه قراردهد و آن واژه یا عبارت همان<< توسعه همه جانبه یا رشد متوازن >> است که همه روزه از رسانه های جمعی بارها آن را می شنویم.
بسیاری از نگرانی ها درخصوص تفاوت در سبک زندگی بین والدین و فرزندان وبه عبارتی گسست بین نسلی ناشی از سوء تدبیر دست اندرکاران است که در هر مقطع زمانی به برخی جهات اهمیت ویژه قاءل شده و از دیگر ابعاد غافل مانده اند . نتیجه آنکه در برخی ابعاد از برنامه های مدون جلو افتادیم و در برخی موارد نه تنها رشد متوازنی نداشته بلکه پسرفت هم داشته ایم . بعد هم از مشاهده رفتارهای متفاوت وبعصا غیر مأنوس فرزندانمان متعجبانه فریادمان بلند می شود و همه را مقصر قلمداد کرده ،خودمان هیچ مسؤولیتی را پذیرا نیستیم.چرا ؟!
ادامه دارد........................

(به نقل از سایت یک نسل(yeknasl.ir)